گیرو دار و کرّ و فرّ و تبختر. (برهان) : بپوشید رستم سلیح نبرد به آوردگه رفت با دار و برد. فردوسی. اگر شاه با شاه جوید نبرد چرا باید این لشکر و داروبرد؟ فردوسی
گیرو دار و کَرّ و فَرّ و تبختر. (برهان) : بپوشید رستم سلیح نبرد به آوردگه رفت با دار و برد. فردوسی. اگر شاه با شاه جوید نبرد چرا باید این لشکر و داروبرد؟ فردوسی
مصالح هر چیز چون رشته برای تسبیح و دوال و امثال آن برای شمشیر. ملاطغرا در قسمیه گوید: بتسبیح شبنم که بی باروبند زگردش بود تا سحر بهره مند. و در محاوره بند و بار هم گویند. (آنندراج).
مصالح هر چیز چون رشته برای تسبیح و دوال و امثال آن برای شمشیر. ملاطغرا در قسمیه گوید: بتسبیح شبنم که بی باروبند زگردش بود تا سحر بهره مند. و در محاوره بند و بار هم گویند. (آنندراج).
از اتباع است: یکی نامه بنوشت با داغ و درد دو دیده پر از خون و رخ لاجورد. فردوسی. سپاهی همی رفت رخساره زرد ز خسرو همه دل پر از داغ و درد. فردوسی. نیز رجوع به داغ و ترکیبات آن شود
از اتباع است: یکی نامه بنوشت با داغ و درد دو دیده پر از خون و رخ لاجورد. فردوسی. سپاهی همی رفت رخساره زرد ز خسرو همه دل پر از داغ و درد. فردوسی. نیز رجوع به داغ و ترکیبات آن شود